roshmand

roshmand

 

چطور زندگی‌ای بسازیم که بهش افتخار کنیم؟

 

همگی عادت‌هایی داریم و تَرک هر نوع عادتی برای مغز عذاب‌آور هست چون به روتین‌های اتوماتیک برای تصمیم‌گیری وابسته است.  مغز تمامی رفتارهای تکرار شونده رو مهم درنظر میگیره و توانایی تشخیص رفتار/عادت خوب از بد را ندارد. هنگامی که در تلاش جهت ترک عادتی هستیم به دنبال سریع‌ترین راه‌حل هستیم تا از هر نوع ناراحتی در اَمان باشیم.

برای اینکه یک عادت رو به صورت دائمی تغییر بدیم بایستی مشتاق و متعهد باشیم تا برای بهبود شخص خودمان در برابر هر نوع فکر و احساسی که بروز پیدا می‌کند آن را بپذیریم و با آن دست و پنجه نرم کنیم.

آموختن پیرامون عادت‌ها بخش جدایی‌ناپذیری از فرایند توانمندسازی خودمان است. اینکه بدانیم کدام عادت باید در ما تقویت شود و کدام عادت از بین برود بسیار مهم است و عالیست اگر 18 گام ذیل را همیشه در ذهن داشته باشیم:

  1. هرروز کار ساده‌ای را انجام دهید تا برای شما اتوماتیک شود. تکرار باعث می‌شود عادت شکل گیرد. حتی پس از کاهش انگیزه‌ی آگاه، هم‌اینکه عادت شکل بگیرد تمرکز، انگیزه‌ی آگاه و تلاشِ کمتری برای ادامه یافتن آن عادت مورد نیاز است. به همین دلیل عادت‌ها بسیار سودمند هستند – ما به مراتب انرژی ذهنی کمتری مصرف می‌کنیم چراکه یکسری کارها و رفتارها اتوماتیک شده‌اند.
  2. با عادت‌های کوچک آغاز کنید تا ناامید نشوید. به تدریج سراغ عادت‌ها و اهداف بزرگ‌تر بروید. 
  3. در هنگام خلق یک عادت ، زمینه‌های آسان را انتخاب کنید (پس از صبحانه یا پس از تمام کردن مطالعه یک کتاب به‌طور مثال).
  4. اهداف خود را مشخص کنید تا انرژی و انگیزه بیشتری داشته باشید.
  5. زمانی یک رفتار به اوج می‌رسد که هدف جدیدی برای خود تعریف نکرده باشید.برای اینکه موتور انگیزه‌ی شما دوباره روشن شود باید مرتباً آن را تقویت کنید.
  6. زمانی که به عادت‌های خودتان فکر می‌کنید حتماً انگیزه‌های باطنی و خارجی را مورد ارزیابی قرار دهید. انگیزه باطنی کاملاً مربوط به درون شماست؛ مربوط به یک جایزه، تاریخ، یا فشار خارجی نیست. انگیزه خارجی می‌تواند در کوتاه مدت انگیزه را افزایش دهد اما با گذر زمان شما را فرسوده می‌کند و یا حتی موجب تسلیم شما می‌شود. عموماً هم پایدار نیستند (به‌طور مثال شما به دنبال کاهش وزن هستید چون مراسم ازدواج یکی از عزیزان شما در پیش است.)

چگونه ترک عادت کنیم همچنان شامل موارد بیشتری است.

  7. بطورخاص تا زمانی که رفتار شما اتوماتیک شود، شکل‌گیری عادت‌ها نیازمند آگاه بودن شماست، اشتیاق جهت پذیرش سختی و البته کنترل خودتان است.

  8. متوجه باشید که رفتارهای پیچیده‌تر برای اتوماتیک شدن نسبت به رفتارهای آسان‌تر به زمان بیشتری نیاز دارند.

  9. برای تمامی وظایف مخصوصاً آن‌ها که بیشتر دشوار هستند این امکان وجود دارد تا درصد اتوماتیک شدن بسیار بالا باشد. هرچند، شرایط مشخص می‌کنند که آیا شما به میزان بیشتری از پذیرش سختی، خودکنترلی، نظمِ شخصی و تلاش نیازمند هستید یا خیر مخصوصاً وقتی از نظر احساسی آسیب‌پذیر هستید، احساس افسردگی و خستگی دارید یا از نظر فیزیکی بیمار هستید و یا برخی موارد منجر به تحریک شما می‌شوند.

  10. هدف از جایزه دادن برطرف کردن هوس است و البته به خودمان یاد می‌دهیم کدام کار ارزش یادآوری دارد. درطول زندگی سیستم حس عصبی به‌طور پیوسته در حال کنترل این است که کدام عملکرد ما نیازهای ما را برآورده می‌کند و لذت‌بخش است. برای عادت‌های خوب این نیاز قطعی است که دائماً جایزه بدهیم و یا حتی بیشترش کنیم که در نتیجه آن عادت ریشه‌دارتر می‌شود. اما برای عادت‌های بد، درک حلقه‌ی عادت و لذت‌بخشیِ آن به شما کمک می‌کند تا عادتی را که به شخصِ شما کمک خاصی نمی‌کند از بین ببرید.

  11. طبق تحقیقات این‌طور مشخص شده است که هرچه قدرت یک عادت بیشتر شود قصد انجام آن عادت غیرقابل‌پیش‌بینی‌تر می‌شود. به همین خاطر حتی زمانی که قصد تغییر عادت دارید به دلیل فرایندهای در حال انجام مغز (مثلاً تولید دوپامین، حافظه و یادگیری تلفیقی، کارهای مشارکتی دیگر و...) توانایی یاری رسانی ندارد. همین اتفاق باعث می‌شود قصد تغییر رفتار اصلاً جدی گرفته نشود. لازم است آگاهانه ، فعالانه و متعهدانه آهسته آهسته کارها را متفاوت‌تر از قبل انجام دهید.

  12. برای آن دسته از رفتارهای نیازمند تکرار ، عادت‌های ما حیاتی هستند. وِندی وود در کتاب عادت‌های خوب عادت‌های بد این‌طور بیان می‌کند که عملکرد ما در 43% موارد بر پایه عادت است. او بر این باور است که قدرت اراده و خودکنترلی برای تغییر یا تداوم رفتارها کافی نیستند. شما باید وقت و تلاش خودتان را وقف تغییر رفتار کنید حال حس خوبی به شما بدهد یا خیر.

هنوز هم می‌توان پاسخ چگونه ترک عادت کنیم را بیابیم.

  13. برای تغییر یا حذف یک عادت ، محیط خود را بازسازی کنید تا الهام‌بخش رفتارهای خوب باشد و چنان تغییری ایجاد کنید که حتی عادت‌های بد به ذهن شما خطور نکنند.

  14. به‌منظور حفظ انگیزه و علاقه همراه شدن با فردی که او هم متعهد به تغییر است کمک شایانی خواهد بود. البته دریافت حمایت از سوی اعضای خانواده، دوستان و یا هر شخص حامی دیگری را دست کم نگیرید.

  15. به جای آشفتگی ذهنی جهت از بین بردن عادت‌های ناسالم، ذهن آگاهی خود را افزایش دهید تا تجربیات شما هم افزوده شوند. این‌قدر شجاع باشید تا پس از گذشت زمانی در جریان ترک عادت در تنهایی بنشینید و به این فکر کنید که در حال ترک چه عادتی هستید که شما را به خدمت خود گرفته بود.

  16. آگاهیِ ذهنی و کنجکاوی بی‌پایان خود را پرورش دهید. آگاهیِ ذهنی علاقه‌ی شما به یادگیری و بینش شخصی را افزایش می‌دهد.دریچه‌ای نو برای عادت‌ها و تصمیم‌های جدید گشوده می‌شود تا بتوانید حلقه‌های عادت را بشکنید و عملکرد آگاهانه‌تری از خود به نمایش بگذارید.

  17. برای خلق انگیزه‌ی دائمی و تزریق سوخت به موتورِ خلاقیت تا عادت‌ها حفظ شوند بایستی هدفِ‌تان را بیابید؛ ببینید کامل کردن یک رفتارِ مشخص چه ارتباط مستقیمی با ارزش‌های شما ایجاد می‌کند.

  18. مسیرهای درونی و معنی‌بخش را بیابید تا عادت‌های مثبت خود را افزایش دهید و از طریق عشق به خود آن‌ها را پرورش دهید. خود را با افرادی محاصره کنید که مشوق شما هستند، به شما باور دارند و حمایت‌شان را از شما دریغ نمی‌کنند.

بسیاری از مردم فکر می‌کنند 21 روز طول می‌کشد تا یک عادت تغییر یابد اما مطالعه‌ی جدیدی نشان داده است که این عدد می‌تواند به‌طور میانگین تا 66 روز افزایش پیدا کند و البته عادت‌های سخت‌تر به زمان بیشتری برای تغییر نیاز دارند. عادت‌ها هرگز از بین نمی‌روند آن‌ها در ساختار مغز ما کدگذاری میشن که سودمند هم هست چراکه می‌توانیم خلق عادت جدیدی را که نیمه‌کاره گذاشتیم مجدداً از همان نقطه ادامه دهیم.

به یاد داشته باشید تغییر هر عادتی نیازمند آگاهی ارادی، تکرار، پشتکار و اشتیاق است فارغ از اینکه چقدر برای شما رنج ایجاد کند.

 

 

برگردانی از دکتر میشل میدنبرگ

پروفسور رشته ذهن آگاهی دانشگاه نیویورک و مدیر کلینیکال بنیاد Thru my eyes

 

شما هم در تلاش برای پیشرفت در جایگاه شغلی خودتان هستید اما با تغییرات زیادی که در صنعت تجارت امروزه روی داده احتمالاً یکی از اصل‌های ساده رو رعایت نمی‌کنید که سرعت پیشرفت شما آهسته است.


اگر جلو زدن از رقبا، مشتریان و همکاران رو هم در نظر نگیریم برای اینکه حتی باهاشون همگام باشیم باید از معیارهای مهمی در دنیایی که هر لحظه در حال تغییر هست تبعیت کنیم. به‌طور مثال تا مدت زمان زیادی این‌طور تصور می‌شد که از اولین دلایل شکست کارآفرینان در استارت‌اپ‌های تازه تأسیس – زود تسلیم شدن‌شان هست اما واقعیت این هست که به‌منظور آغاز یک کار و کسب ، تلاش و پشتکار شبانه‌روزی موردنیاز است. بسیاری از افراد آماده پذیرش چنین تعهد و انعطافی نیستند یا انتظارات شگرفی دارند که در مدت زمان کوتاه حاصل نخواهند شد.

به‌منظور حفظ و رونق کار بهتر است پایبند به 8 اصل ذیل باشیم چراکه در طول دهه‌ها همچنان بسیار ارزشمند هستند و امیدوارم در روزهایی که همگی روزهای دشواری را سپری می‌کنیم برای شما کارآمد باشند.

1. برای رشد روابط کاری مؤثر و سازنده زمان اختصاص دهید

نیاز به تلاش زیادی هست تا کانال‌های روابط کاری مؤثر بیابید مانند کنفرانس‌های صنعتی، ارتباط با کارشناسان و ارتباط با مشتریان کلیدی. بهتر است این‌طور بگوییم روابط بین فردی هنوز به‌عنوان کلید فرصت‌های شغلی، مشتری‌های جدید و نتایج تیمی است.

اختصاص دادن زمان خودتان برای منتور و هدایت اعضای تیم کم‌تجربه تأثیر خودش را خواهد داشت. این نوع اقدامات جدای از تأثیر مثبت در روابط شخصی و حال خوب منجر به فرصت‌های مدیریتی یا رهبری در زمان کوتاهی می‌شود.

2. مهارت‌های مدیریت پروژه خود را بیشتر از هر چیز دیگری بهتر و بهتر کنید

شغل‌ها و تجارت‌های بسیاری بودند و هستند که به دلیل از دست دادن کنترل پروژه از بین رفتند. مدیریت پروژه یعنی دیدن تصویر بزرگ‌تر، فهم اینکه چه کسی یا چه منابعی موردنیاز هستند، توانایی ارتباط برقرار کردن با افراد و انگیزه بخشیدن به آن‌ها، و البته داشتن مهارت ره‌گیری پیشرفت است.

جهت انجام دادن هر چیزی سر موعد مقرر با کمترین حجم مشکلات و بحران ، اهمیت مدیریت پروژه مشخص میشود. فناوری و ابزار مربوط به این مهارت بطرز چشمگیری افزایش پیدا کرده‌اند پس مطمئن شوید آگاه هستید و زمان شما را شکست نمی‌دهد.

3. ادعا کردن و ایده‌پردازی رو کنار بگذارید و عمل کنید = کار را انجام دهید

کافیه اطراف خودتونُ نگاه کنید تا ببینید چند درصد افراد فقط حرف میزنن و هیچ کاری انجام نمی‌دهند. بعضی افراد کاری رو شروع می‌کنند ولی نمی‌توان پایان دادن به آن کار را از آن‌ها انتظار داشت. در دایره‌ی کارآفرینی ، شخص ایده‌پرداز بایستی با یک فرد که توانایی انجام دادن کار دارد ارتباط بگیرند، چون اگر سرمایه‌گذار داشته باشید تمایل بیشتری به دیدن نتیجه دارند تا شنیدن ایده. ایده‌های بدون نتیجه بسیاری از تجارت‌ها را از بین برده است.

4. به نحوی کار کنید که آماده به کار بودن شما شهرت شما شود

همگی تعداد کمی همکار داریم که هرگز سر وقت به محل کار نمی‌رسند یا اولین ساعات کاری شمارو با حرف زدن راجع‌به چیزهای بیخود و نامربوط به کار تلف می‌کنند. اعضای تیم خیلی سریع متوجه میشوند چه کسی سریعاً برای کار آماده میشود و چه کسی به زمان بیشتری برای شروع کردن به کار و یا تمام کردن وظیفه‌های محوله نیاز دارد.

5. بین کار و زندگی شخصی تعادل برقرار کنید تا به سلامتی و بازیابی انرژی خود برسید.

افراد موفق برای خودشان زمان اختصاص می‌دهند تا نیازهای شخصی را در برابر انبوهی از نیازهای کاری برآورده کنند. توجه دائمی به دیوایس‌های شغلی، محل کار و رفت و آمد نتیجه‌ای جز اُفت کیفیت، رضایت و خلاقیت ندارد. دنبال این باشید که چه چیز برای شما رضایت‌بخش است.

6. فهرست نتایج‌تان را همیشه بلندبالاتر از فهرست To-Doی خود نگاه دارید

هر شخصی مجذوب آن عضو تیمی می‌شود که آماده‌ی پذیرش چالش جدید است و نتیجه‌ی کارهایش به سرعت مشخص می‌شود تا آن فردی که بسیار مشغله دارد و To-Do list ترسناکی دارند. کار و کسب‌ها با به دست آوردن نتایج بیشتر برنده هستند و رشد می‌کنند. از همین امروز نتایج کارکرد هرروز خود را یادداشت کنید و مورد ارزیابی قرار دهید.

7. ارتباط‌تان با مشتری را حفظ کنید

تماس‌های کاری یا درخواست‌های دریافت شده در شبکه‌های اجتماعی را طی یک روز کاری پاسخ دهید تا تصویر خوب و قابل اعتمادی از خود نزد مشتری ترسیم کنید. افرادی هستند که از صمیمی‌ترین دوستان‌شان هم اگر 1 روز جواب تلفن‌شان را ندهند ناراحت می‌شوند چه برسد به شما که با انبوهی از کار بایستی نیازهای متنوع مشتری را هم برآورده کنید.

8. دائماً نقش خود را آماده نشان دهید و اشتیاق پذیرفتن چالش جدید را به نمایش بگذارید

اجازه ندهید شرح وظایف شغلی شما محدودیتی برای اشتیاق شما در پذیرش چالش‌های جدید و پاسخ دادن به درخواست‌های دیگران ایجاد کند. این اتفاق باعث می‌شود ضمن یادگیریِ کار قدردانی و احترام بیشتری هم از همکاران، مدیران و مشتریان کسب کنید. انعطاف‌پذیری در اینجا رضایت شغلی نیز به همراه خواهد داشت.

 


 

قطعاً اولویت‌ها و ویژگی‌های بیشتری هستند که اهمیت بیشتری هم دارند اما آنچه در بالا فهرست شد به شما کمک می‌کند یک قدم به عقب بردارید و خودتان را ارزیابی کنید تا متوجه شوید آیا امکان دارد مسیر تلاش‌های خود را تغییر دهید یا انتظارات خود را بازتعریف کنید. هرگز ارزشِ همگامی با فناوری‌ها و ابزارهای جدید را دست کم نگیرید اما بدانید این‌ها شما را نجات نمی‌دهند مگر اینکه از پایه با اصول آغاز کرده باشید.

 

 

وقتی دست به قلم می‌برید و قصد نوشتن می‌کنید موارد زیادی هستند که فکر شمارو درگیر می‌کنند – شخصیت‌‌ها، پلات و جهان سازی.

در اولین صحنه‌های داستان‌تان بایستی 5 مورد را برای درک بهتر خواننده روشن کنید.

شخصیت‌ها: اولین مورد احتمالاً خیلی واضح بود اما بهتر است بدانید خواننده در ابتدایی‌ترین خطوط به دنبال شخصیت‌های اصلی و خلقیات‌شان می‌گردد. افرادی مستقل هستند یا خجالتی؟ جنگجو هستند یا سریع تسلیم می‌شوند؟ شما باید جواب این قبیل سؤال‌ها را بدهید فارغ از اینکه شخصیت‌ها دنبال چه هستند و یا با چه کسی داستان را شروع می‌کنید.

هدف: شخصیت‌هایی که خلق کرده‌اید به دنبال چه چیز(های)ی هستند؟ شاید هم در حال نگارش داستان پیچیده‌ای هستید که خواننده متوجه تمام جزئیات نخواهد شد اما باید خیلی زود متوجه دلیل حضور شخصیت در داستان و مسیری که در پیش دارد بشود. گل چیدن آن‌ها برای مادرشان هست یا دارن برای چیزی وقت تلف می‌کنند؟ در حال جمع‌آوری چیزی هستند؟ خب چرا؟ اگر با یک رعد و برق مهیب دنیا ویران شد شخصیت شما چه چیزی را از دست داد؟

زمان: اینکه چه اتفاقی در چه زمانی و در چه مکانی روی داده به‌اندازه خود آن اتفاق حائز اهمیت است. پس از نیمه‌شب یا اول صبح؟ در دنیایی که خلق کرده‌اید چه مدت قبل‌تر آن اتفاق روی داده است؟ برخی از این پاسخ‌ها ممکن است به هدف و لحن شخصیت گره خورده باشد اما نباید این حس منتقل شود که حتی یک شخصیت در ابهام سَر می‌کند.

لحن نگارش: خواننده بایستی در لحظات ابتدایی متوجه حس نویسنده شود که چطور نوشته شده است. قرار نیست داستانی که با شادی آغاز شده تا پایان لحظات شادی‌آفرین داشته باشد و یا حتی با خوشی تمام شود. در داستان دراماتیک هم لازم نیست که در ابتدای داستان شخصیتی از دست برود اما چه زیبا خواهد بود اگر خواننده متوجه این موضوع بشود که چه چیزهای دشواری در مسیر این شخصیت قرار خواهد گرفت. در نظر داشته باشید شروع کردن داستان مانند دیزنی و تبدیل کردنش به داستایوفسکی شما را در مسیر بازاریابی فروش دچار مشکل جدی خواهد کرد.

سرعت داستان: یکی از موارد مهمی که در داستان‌نویسی بسیار کم بدان اهمیت داده می‌شود ، سرعت پیشروی داستان است که نباید در طول داستان یکنواخت باشد. شروع آهسته‌ی داستان که با شکل‌گیری جهان داستان شدت بیشتری می‌گیرد و یا اینکه با بروز یک خطر جدی سرعت می‌گیرد و کمی بعد همه‌چیز آرام می‌شود. این خیلی مهم هست که سرعت داستان را چطور کنترل کنید که خواننده هم خسته نشود هم انتظار آن شدت یا آهستگی را نداشته باشد. ضروری است خواننده در داستان درگیر شود و باور کند یک اکشن در حال روی دادن است. تصور کنید فردی در کتاب‌فروشی در حال ورق زدن کتاب شما یا در حال مطالعه وبلاگ شما است آیا هر صفحه‌ای را که باز کند یا با هر اسکرول به چنان داستان مهیج و گیرایی برمی‌خورد تا بلافاصله کتاب شما را خریداری کند یا به ادامه مطالعه وبلاگ شما بپردازد؟

 

برگردان‌شده از آندرا لاندگرن

 

 

وقتی کار و کسبی رو شروع می‌کنیم این تصور در ما هست که در یک سال سود و شهرت آن‌چنانی خواهیم داشت و خلاصه ... موفق خواهیم شد. ولی خب در واقعیت سال اول کارآفرینی هیچ شباهتی با تصورات ما ندارد. در ادامه به 5 نکته اشاره داریم که باعث میشن سریع‌تر خیال شما رنگ واقعیت بگیرد.

1. برای بازاریابی استراتژی داشته باشید و از کمک گرفتن هراسی نداشته باشید

اگر در رشته بازاریابی تحصیل نکرده‌اید و بدان آشنا هم نیستید از افرادی کمک بگیرید که این کاره هستند. شما در مسیر خود هستید اما در روند آن‌هم قرار خواهید گرفت.

شخص مورد اعتمادی که بتونین طراحی سایت‌تون رو بهش بسپارید، کسی که بتونه در پلتفرم‌های آنلاین به فروش شما کمک کند و از یک مشاور برجسته (ترجیحاً رشد یافته درزمینهٔ کاری خودتان) راهنمایی بخواهید تا ببینید درباره کارهایی که انجام می‌دهید به شما چه بازخوردی می‌دهند.

ابزار بازاریابی هم معمولاً به‌راحتی پیدا میشن. شما میتونین برخی از محصولات جدید رو برای مشتری‌های قبلی ارسال کنید و یا از مشتری‌هاتون بخواهید برای شما پیشنهاد‌شان رو بنویسند: از زمانی که در سایت شما گذاشتن برای پیدا کردن محصول تا زمان تحویل و باز کردن بسته. اینکه از مردم بخواهید رضایتشان از خدمات شمارو اعلام کنند تأثیر بسزایی در کار شما خواهد داشت.

2. اشراف کامل به خدماتی که ارائه می‌دهید داشته باشید

به‌عنوان دومین قدم جهت رشد سریع فعالیت تجاری شما، ارتباط گرفتن با دوستان و همکاران است در گذشته یا هم‌اینک. این‌که اطرافیان (تأثیرگذار) شما بدانند شما دقیقاً در حال انجام چکاری هستید و چقدر بدان مسلط هستید یک قدم محکم رو به جلو است.

شاید یکی از اطرافیان شما مدیر یک شعبه بانک باشد و وقتی از تسلط شما اطمینان پیدا کرد از شما خواهد پرسید که چه چیزی می‌توانید برای شعبه‌اش ارائه دهید. خیلی مهمِ که با خودتان و طرف مقابل صادق باشید تا از شما انتظار اتم شکافتن نداشته باشند‌ بلکه فقط و فقط دنبال تخصص شما و سازمان شما باشند. اما چه چیز مهم‌تر است؟ اینکه مشتری بفهمد بعد از این‌همه صحبت با شما و پرزنت کردن خودتان چه چیزی عاید آن‌ها می‌شود. پس قبل از اینکه با هر کسی صحبت کنید برنامه مشخصی درنظر داشته باشید و بدانید برای چه سراغ آن‌ها رفته‌اید؟ برای اینکه کدام محصول شما را بخرند؟

از اینکه بخواهید از شما خرید کنند خجالت نکشید. (شما منظور این جمله رو متوجه میشید دیگه؟ مگه نه؟)

3. محتوایی تولید کنید که شما را در برابر مخاطبان پیشگام نشان دهد

تولید محتوای ویدئویی در پلتفرم‌های لینکدین و یوتیوب و انتشار محتوای ارزشمند رایگان تا محرکی باشد برای خرید محتواهای نیازمند پرداخت تنها بخش بسیار کوچکی از این قدم است.

دیدن محتوای منظم و آگاهی‌بخش یکی از اصلی‌ترین دلایلی است که موجب اعتماد مشتری به شما می‌شود. محتوایی که منتشر می‌کنید نشان می‌دهد شما که هستید و چقدر در برابر محصولات خود مسئول هستید. اینکه در چه زمینه‌ای فعال هستید اهمیتی ندارد، دنبال فرصت باشید تا خودتان و خدمات‌تان را به مردم نشان دهید.

4. کاری کنید که هرروز یک پیشرفت به حساب آید

اغلب این‌قدر غرق در آینده هستیم که همین لحظه‌ی حال را فراموش می‌کنیم. سخت در این فکر هستیم که 5 سال دیگر چه جایگاهی داریم یا وقتی کار و کاسبی ما رونق پیدا کرد و ثروتمند شدیم چه شکلی خواهیم بود ، چه برندی می‌پوشیم و چه خودرویی سوار میشیم. این خوبه اما کمکی به پیشرفت هرروزه شما نخواهد کرد.

هرروز سخته؟ هر هفته کاری کنید که شمارو به اهدافتان نزدیک‌تر کنه. شاید هرروز یک مشتری جدید پیدا کردن یا دست کم هر هفته بتونه رؤیاهای شما پیرامون 5 سال آینده رو به واقعیت تبدیل کنه. چه‌بسا شرکت در یک کنفرانس یا سمینار شما را با تعداد زیادی از مشتری‌های بالقوه آشنا کند. شاید شرکت در یک کلاس و دریافت یک گواهینامه باشد که شما را در کارتان قوی‌تر می‌کند. شاید هم بهبود بخشیدن کیفیت محصول یا خدمت شماست. مهم این هست هر کاری می‌کنید شما رو در مسیر تلاش حفظ کنه .

5. بی‌نهایت مراقب مشتری‌های فعلی‌تان باشید

زمانی که یک کار و کسبی در حال رشد هست تمرکز روی چیزهایی که می‌خواهیم ولی نداریمشان وسوسه‌انگیز هست. هنگام عقد قرارداد با یک مشتری، ذهن شما اضافه کردن 5 مشتری دیگری رو جذاب‌تر میدونه؛ به دست آوردن مشتری خیلی مهمِ اما حفظ مشتری اهمیت کمتری از به دست آوردنش نداره.

اگر اخیراً محصولی به فروش رساندید یا با کسی همکاری داشتید با اون افراد جوری برخورد کنید انگار که طلا هستند. اگر مشتری‌هاتون رو از دست می‌دید و البته به همون تعداد مشتری‌های جدید پیدا می‌کنید این آمار ثابت و خطرناک هست. آنچه ضروری هست پدید آوردن دلایل بیشمار برای مشتری‌های شماست که ماندگار باشند و به دوستان و خانواده‌شان هم از شما تعریف کنند. از همین تعریف‌ها مشتری‌هایی به سمت شما می‌آیند که به واقعیت تبدیل شدن آرزوهای شما منجر می‌شود. بله، این اتفاقی نیست و فقط در صورتی اتفاق می‌افتد که با مشتری‌ها به بهترین نحو برخورد کنید.

شاید این 5 قدم به نظر ساده باشند اما همین‌هاست که با تداومشان شما تغییری ایجاد می‌کنید. ناامید شدن هنگام آغاز یک تجارت آسان است اما اصرار شما به انجام دادن این اقدامات ، شما را به موفقیتی که در آرزویش هستید نزدیک می‌کند.

 

 

 

 

برگردانی از اِیمی چمبرز، مربی موفقیت 500 نفر