roshmand

roshmand

 

در عصری زندگی می‌کنیم که شهره به انفجار اطلاعات است جایی که مردم در یک صبح معمولی چندین مقاله و صدها توییت از پیش چشم می‌گذرانند، پس چرا باید یکی مقاله‌ی شما را برای مطالعه انتخاب کند؟ به چه دلیل مقاله‌ی شما رو باید به ذهن بسپارند؟ اگر به دنبال این هستید که مقاله‌ی شما به یاد ماندنی باشد پس بایستی برای مطالعه جذاب (ارزش وقت گذاشتن داشته) باشد.

نمیشه که با مقاله‌ی 20-30 دلاری به تنها مفسر دقیق جریان تبدیل شد. به منظور تأثیرگذاری بی‌نقص بر روی خواننده، نوشته‌ی شما باید شاعرانه، یکپارچه، جذاب و در یک کلمه سرگرم‌کننده باشد.

مطالعه را می‌توان به مصرف دارو تشبیه کرد؛ با یک قاشق عسل تمایل بیشتری برای مصرفش نیست؟. زبان نوشتار باید احساسات را برانگیزد و خواننده را به تفکر وا دارد. تفکری که با خودش بگوید متوجه احساسش هستم، میدونم چی میگی. برای رسیدن به این سطح از تأثیرگذاری، کلمات بر قلب خواننده مؤثر واقع شوند. برای همین هست که بیشتر مردم  برای پر کردن اوقات فراغتشان سراغ کتاب خواندن نمی‌روند.

حتی داستان‌های تراژدی می‌توانند لذت مطالعه داشته باشند: بگذارید یک اسطوره را به شما معرفی کنم: داستایوفسکی؛ کسی که حس مبارزه، خشم و شرم را برمی‌انگیزد. نویسنده‌ای که می‌تواند شما را تکان دهد و کاری با شما بکند که عمیقاً احساسات انسانی خود را لمس کنید.

کاری کنید خواننده همان احساسی را تجربه کند که شما داشتید. اگر واقعاً به دنبال جذاب بودن نوشته‌ی خود هستید آن را ارتباط پذیر سازید.

بیشتر نویسنده‌ها فصیح هستند و ایده‌های درخشان و دایره لغات رنگینی دارند اما آیا همه‌ی آن‌ها می‌توانند کاری کنند آن صفحه‌ی سفید سرگرم‌کننده باشد؟ فراموش نکنید خواننده‌ی معمولی به دنبال جذابیت چیزی است که می‌خواند. چه‌بسا خواننده از مقاله‌ی شما درسی فراگرفته باشد و یا حتی کلمات هم جدیدی آموخته باشد اما سؤالی که در نهایت از خود می‌پرسند این هست: از مطالعه‌اش لذت بردم؟ از وقتم به‌درستی استفاده کردم؟

حین بازبینی نوشته‌تان خودتان نباشید، خودتان را بجای خواننده قرار دهید و بپرسید "آیا شخص دیگری هم از این نوشته لذت خواهد برد؟"

نوشته‌تان را سرگرم‌کننده کنید تا خواننده هرگز نتواند شما را فراموش کند.

 

جادوی داستان سرایی

rezahashemin rezahashemin rezahashemin · 1402/7/13 10:16 ·

علوم مختلف مخصوصاً ریاضیات در تلاش هستند تا به ما بگن در دنیا چه چیزهایی وجود دارند اما بهمون نمیگن که به چه دلیلی اهمیت دارن. ما برای این مهم نیاز به داستان داریم. ما برای درک یکدیگر و از همه مهم‌تر درک و شناخت خودمان نیاز به داستان داریم.

موقعی که با عزیزانتان در حال صرف شام هستید براشون توضیح می‌دید که روزتان را چطوری سپری کردید. شنبه‌ها صبح از آخر هفته خودتان با همکاران تون صحبت می‌کنید. در مصاحبه‌های شغلی و یا جلسات آشنایی با افراد مختلف تاریخچه‌ای از خودتان رو مطرح می‌کنید. شما از افسانه‌ها حرف می‌زنید، از فرهنگ مردم (فولکلور) و شخصیت‌های فیلم‌هایی که مشاهده کردید استفاده می‌کنید تا به بیان احساسات خود بپردازید و یا گذشت روزگارتان را برای دوستانتان ملموس‌تر می‌کنید. شما ارتباط تنگاتنگی با قهرمانان داستان‌های کودکی خود برقرار کرده‌اید مثلاً هری پاتر.

قصه‌ها در بطن وجودی ما هستند. قصه‌ها ما را با یکدیگر ارتباط می‌دهند و بهمون یادآوری می‌کنند که ما تنها نیستیم. هر تجربه‌ای که داشته باشید حتماً کسی با تجربه‌ی مشابه وجود داشته و همون حسی رو داشته که شما داشتید.

این همان جادوی داستان‌گویی است؛ ارتباطات احساسی بین مردمی برقرار می‌شود که هزاران کیلومتر با یکدیگر فاصله‌دارند و شاید هم قرن‌ها با یکدیگر فاصله داشته باشند. شما می‌توانید حس و حال شاعران متوفی را درک کنید، سختی قهرمانان افسانه‌ای را دریابید، یا از کسی که در قاره‌ی دیگری روزگار می‌گذراند درسی بیاموزید.

علم شاید بهمون بگه چه چیزی در جهان بیرون هست اما فقط از طریق داستان هست که می‌آموزیم که با آن‌ها چگونه تعامل برقرار کنیم. هنر زندگی در قصه‌ها و روایت‌هاست نه در اعداد.

 

راز جاودانگی

rezahashemin rezahashemin rezahashemin · 1402/7/6 14:28 ·

جریانی را آغاز کنید، راهی را شروع کنید. بنیان‌گذار تغییر باشید، تاریخی را برای تحول و خاص بودن خلق کنید و پایه‌گذار ایده‌هایی باشید که پس از شما هم نتوان حذفشان کرد.

ایده‌ی یک فرد می‌تواند اساس یک عقیده شود. اما نوشتن ...

نوشتن فقط سیاه کردن کاغذ نیست بلکه بذرپاشی نوآوری و دگرگونی است. کمپانی‌های ارزشمند بیلیون دلاری با بیان مأموریتشان آغاز می‌کنند. کشورها بر پایه قانون اساسی گردانده می‌شوند (به جز ...) مذاهب هم کتاب مقدسی دارند. جنگ‌ها با دادن مانیفست و سخنرانی‌ها شعله‌ورتر می‌شوند.

قدرت نوشتن در توصیف چگونگی زندگانی ما نیست بلکه در خلق حکمت پاسخ به این سؤال است: هدف از زندگانی چیست؟. داستان‌های بزرگی را که خوانده‌اید به یاد آورید؛ هدف شخصیت و پلات نیست بلکه درس گرفتن از اخلاقیات است.

کمپانی‌ها اعلام ورشکستگی می‌کنند،کشورها از هم می‌پاشند، مذاهب سست می‌شوند و کتاب‌ها محبوبیت خود را از دست می‌دهند. ایده‌ها هستند که باقی می‌مانند – نوشتن همان به جای گذاشتن یک میراث است.

راز جاودانگی شما در پیشرفت تغییری است که بدان باور دارید. ایده‌ی کوچکی می‌تواند به قدم بزرگی برای یک جامعه، یک نسل، و یا یک مکتب فکری شود.

قدرت به اشتراک‌گذاری ایده‌هایتان را دست کم نگیرید چراکه ایده‌ها بخشی از زندگی‌ای هستند که پس از رفتن شما همچنان به بقای خود ادامه می‌دهند. وقتی پیشگام بودن را برمی‌گزینید، بخشی از وجود شما هرگز از بین نخواهد رفت. ایده‌های شما با تأثیر دائمی‌ای که بر زندگی دیگران می‌گذارند به زندگی خود ادامه می‌دهند.