roshmand

roshmand

 

چه زمانی برای انتشار پیش‌نویس مناسب است؟ هیچ‌وقت.

هیچ زمانی برای انتشار نوشته‌ی شما مناسب نیست، مثل وقتی که داوینچی درباره هنر گفت: هرگز به پایان نمی‌رسد تنها ترک می‌شود. هر آنچه می‌نویسید هر چه بیشتر بازبینی شود کمی بهتر می‌شود. تنها مانع بین شما و فشردن دکمه‌ی انتشار بحث روانی است و چیزی نیست که شما بتوانید ببینید. اینکه به دنبال توهم بی‌نقص بودن و یا آمادگی خودتان بدوید بیشتر از ترس قضاوت شدن درجا خواهید زد.

پادزهر این ترس به اشتراک‌گذاری پیش‌نویس قبل از انتشار آن است. پیش‌نویستان را با جمعی از افراد مورد اعتمادتان با اشتراک بگذارید. این امر باعث می‌شود نگرانی‌های خود جهت ابراز به دنیا پشت سر بگذارید.

بیشتر پیش‌نویس‌ها به دلیل هزار بار ویرایش خوردن تک‌تک جزئیات هرگز به انتشار هم نزدیک نمی‌شوند. اِریک یونگ، رمان‌نویس، سال‌ها چیزی رو به پایان نرساند چراکه معتقد است وقتی نوشته را به پایان می‌رسانید قضاوت‌ها آغاز می‌شوند. اینکه چیزی را منتشر نکنید مطمئن است اما هدف آنلاین نوشتن این نیست.

به اشتراک‌گذاری نوشته‌تان ایده‌های شما را ارزیابی می‌کند و از بازار بازخورد دریافت خواهید کرد – یک حس کلی از مخاطبین‌تان. پیش‌نویستان را برای دوستان بفرستید و از آن‌ها بخواهید نظر صادقانه‌شان را با شما مطرح کنند. نظرات آن‌ها را برای افراد عزیز اطراف خود بیان کنید، بخشی از نظرات دوستانتان را از طریق رسانه‌های اجتماعی منتشر کنید تا نظر دنبال‌کنندگان را جویا شوید. البته که راه‌های دیگری هم هست تا بازخورد دریافت کنید و اعتماد به نفس نوشتن پیدا کنید تا با اطمینان دکمه‌ی انتشار را فشار دهید.

اجازه دهید دیگران قبل از کلیک کردن روی انتشار نقاط قوت و ضعف شما را بگویند. ترس از قضاوت شدن را فراموش کنید و اجازه دهید خوانندگان معتمدتان شجاعت بیان کردن را به شما تقدیم کنند.

ترکیب‌گر باشید

rezahashemin rezahashemin rezahashemin · 1402/9/20 15:23 ·

تابه‌حال شده بخواهید کاری شروع کنید اما به خودتان بگویید "این کار را کس دیگری انجام داده" و همین باعث بشه بیخیال ادامه‌ی راه بشوید؟ چرا باید ترس از اولین نبودن مانع از آغاز نوشتن و یا شروع به کار شما باشه؟ تلاش برای اولین و اصلی بودن بیهوده است چون دیگر ایده‌ی اصلی وجود ندارد. به هر چیزی که روی این زمین فکر کنید مطمئن باشید شخصی یا بدان فکر کرده یا شجاعت انجام دادن آن را داشته است.

شاید این حرف بهتر باشد که خلاقیت بدین معنی نیست که ایده‌های کاملاً جدید داشته باشید بلکه توانایی ترکیب ایده‌های موجود سودمندتر است. به قول مارک تواین، امکان ندارد ایده‌ی جدیدی داشته باشید و تبدیل ایده‌های قدیمی به نگرشی نو همان چیزی هست که خلاقیت می‌نامیم.

ابرها را در نظر بگیرید که با بخار شدن آب در جو زمین پدید می‌آیند، حال هر آن چیزی که به دنبال خلق آن هستید درون ذهن شما گویی شناور است. ایده‌ها تغییر شکل می‌دهند، کوچک می‌شوند یا وسعت پیدا می‌کنند و نهایتاً نمایی از پتانسیل شما هستند. می‌توانند گمراه‌کننده باشند و الهام آن مانند قطرات باران در اقیانوس گم شوند. اینجاست که ایده‌ی جدیدی وجود ندارد و همیشه می‌توان از ایده‌ها ترکیب نویی به دست آورد.

هنری فورد معتقد است چیز جدیدی خلق نکرده است بلکه کشفیات دیگر افراد که قرن‌ها کار کرده بودند را اسمبل کرد.

شاید این مورد جالب‌تر باشد که "الهاندرو" اثر لیدی گاگا با قطعه‌ی ویولنی ساخته‌ی ویتوریو مونتی آغاز می‌شود و در هم می‌آمیزد.

اجازه بدید از پابلو پیکاسو بگم که بسیار تعجب‌برانگیز است: هنرمندان خوب قرض می‌گیرند هنرمندان عالی به سرقت می‌برند.

همان‌طور که بخار آب به ابر تبدیل می‌شود خلاقیت هم نتیجه‌ی ترکیب ایده‌های موجود به روش‌های نو است. این خلاقیت شماست که باید از پس ایده‌ها بربیآید.