roshmand

roshmand

 

شما هم در تلاش برای پیشرفت در جایگاه شغلی خودتان هستید اما با تغییرات زیادی که در صنعت تجارت امروزه روی داده احتمالاً یکی از اصل‌های ساده رو رعایت نمی‌کنید که سرعت پیشرفت شما آهسته است.


اگر جلو زدن از رقبا، مشتریان و همکاران رو هم در نظر نگیریم برای اینکه حتی باهاشون همگام باشیم باید از معیارهای مهمی در دنیایی که هر لحظه در حال تغییر هست تبعیت کنیم. به‌طور مثال تا مدت زمان زیادی این‌طور تصور می‌شد که از اولین دلایل شکست کارآفرینان در استارت‌اپ‌های تازه تأسیس – زود تسلیم شدن‌شان هست اما واقعیت این هست که به‌منظور آغاز یک کار و کسب ، تلاش و پشتکار شبانه‌روزی موردنیاز است. بسیاری از افراد آماده پذیرش چنین تعهد و انعطافی نیستند یا انتظارات شگرفی دارند که در مدت زمان کوتاه حاصل نخواهند شد.

به‌منظور حفظ و رونق کار بهتر است پایبند به 8 اصل ذیل باشیم چراکه در طول دهه‌ها همچنان بسیار ارزشمند هستند و امیدوارم در روزهایی که همگی روزهای دشواری را سپری می‌کنیم برای شما کارآمد باشند.

1. برای رشد روابط کاری مؤثر و سازنده زمان اختصاص دهید

نیاز به تلاش زیادی هست تا کانال‌های روابط کاری مؤثر بیابید مانند کنفرانس‌های صنعتی، ارتباط با کارشناسان و ارتباط با مشتریان کلیدی. بهتر است این‌طور بگوییم روابط بین فردی هنوز به‌عنوان کلید فرصت‌های شغلی، مشتری‌های جدید و نتایج تیمی است.

اختصاص دادن زمان خودتان برای منتور و هدایت اعضای تیم کم‌تجربه تأثیر خودش را خواهد داشت. این نوع اقدامات جدای از تأثیر مثبت در روابط شخصی و حال خوب منجر به فرصت‌های مدیریتی یا رهبری در زمان کوتاهی می‌شود.

2. مهارت‌های مدیریت پروژه خود را بیشتر از هر چیز دیگری بهتر و بهتر کنید

شغل‌ها و تجارت‌های بسیاری بودند و هستند که به دلیل از دست دادن کنترل پروژه از بین رفتند. مدیریت پروژه یعنی دیدن تصویر بزرگ‌تر، فهم اینکه چه کسی یا چه منابعی موردنیاز هستند، توانایی ارتباط برقرار کردن با افراد و انگیزه بخشیدن به آن‌ها، و البته داشتن مهارت ره‌گیری پیشرفت است.

جهت انجام دادن هر چیزی سر موعد مقرر با کمترین حجم مشکلات و بحران ، اهمیت مدیریت پروژه مشخص میشود. فناوری و ابزار مربوط به این مهارت بطرز چشمگیری افزایش پیدا کرده‌اند پس مطمئن شوید آگاه هستید و زمان شما را شکست نمی‌دهد.

3. ادعا کردن و ایده‌پردازی رو کنار بگذارید و عمل کنید = کار را انجام دهید

کافیه اطراف خودتونُ نگاه کنید تا ببینید چند درصد افراد فقط حرف میزنن و هیچ کاری انجام نمی‌دهند. بعضی افراد کاری رو شروع می‌کنند ولی نمی‌توان پایان دادن به آن کار را از آن‌ها انتظار داشت. در دایره‌ی کارآفرینی ، شخص ایده‌پرداز بایستی با یک فرد که توانایی انجام دادن کار دارد ارتباط بگیرند، چون اگر سرمایه‌گذار داشته باشید تمایل بیشتری به دیدن نتیجه دارند تا شنیدن ایده. ایده‌های بدون نتیجه بسیاری از تجارت‌ها را از بین برده است.

4. به نحوی کار کنید که آماده به کار بودن شما شهرت شما شود

همگی تعداد کمی همکار داریم که هرگز سر وقت به محل کار نمی‌رسند یا اولین ساعات کاری شمارو با حرف زدن راجع‌به چیزهای بیخود و نامربوط به کار تلف می‌کنند. اعضای تیم خیلی سریع متوجه میشوند چه کسی سریعاً برای کار آماده میشود و چه کسی به زمان بیشتری برای شروع کردن به کار و یا تمام کردن وظیفه‌های محوله نیاز دارد.

5. بین کار و زندگی شخصی تعادل برقرار کنید تا به سلامتی و بازیابی انرژی خود برسید.

افراد موفق برای خودشان زمان اختصاص می‌دهند تا نیازهای شخصی را در برابر انبوهی از نیازهای کاری برآورده کنند. توجه دائمی به دیوایس‌های شغلی، محل کار و رفت و آمد نتیجه‌ای جز اُفت کیفیت، رضایت و خلاقیت ندارد. دنبال این باشید که چه چیز برای شما رضایت‌بخش است.

6. فهرست نتایج‌تان را همیشه بلندبالاتر از فهرست To-Doی خود نگاه دارید

هر شخصی مجذوب آن عضو تیمی می‌شود که آماده‌ی پذیرش چالش جدید است و نتیجه‌ی کارهایش به سرعت مشخص می‌شود تا آن فردی که بسیار مشغله دارد و To-Do list ترسناکی دارند. کار و کسب‌ها با به دست آوردن نتایج بیشتر برنده هستند و رشد می‌کنند. از همین امروز نتایج کارکرد هرروز خود را یادداشت کنید و مورد ارزیابی قرار دهید.

7. ارتباط‌تان با مشتری را حفظ کنید

تماس‌های کاری یا درخواست‌های دریافت شده در شبکه‌های اجتماعی را طی یک روز کاری پاسخ دهید تا تصویر خوب و قابل اعتمادی از خود نزد مشتری ترسیم کنید. افرادی هستند که از صمیمی‌ترین دوستان‌شان هم اگر 1 روز جواب تلفن‌شان را ندهند ناراحت می‌شوند چه برسد به شما که با انبوهی از کار بایستی نیازهای متنوع مشتری را هم برآورده کنید.

8. دائماً نقش خود را آماده نشان دهید و اشتیاق پذیرفتن چالش جدید را به نمایش بگذارید

اجازه ندهید شرح وظایف شغلی شما محدودیتی برای اشتیاق شما در پذیرش چالش‌های جدید و پاسخ دادن به درخواست‌های دیگران ایجاد کند. این اتفاق باعث می‌شود ضمن یادگیریِ کار قدردانی و احترام بیشتری هم از همکاران، مدیران و مشتریان کسب کنید. انعطاف‌پذیری در اینجا رضایت شغلی نیز به همراه خواهد داشت.

 


 

قطعاً اولویت‌ها و ویژگی‌های بیشتری هستند که اهمیت بیشتری هم دارند اما آنچه در بالا فهرست شد به شما کمک می‌کند یک قدم به عقب بردارید و خودتان را ارزیابی کنید تا متوجه شوید آیا امکان دارد مسیر تلاش‌های خود را تغییر دهید یا انتظارات خود را بازتعریف کنید. هرگز ارزشِ همگامی با فناوری‌ها و ابزارهای جدید را دست کم نگیرید اما بدانید این‌ها شما را نجات نمی‌دهند مگر اینکه از پایه با اصول آغاز کرده باشید.

 

 

وقتی دست به قلم می‌برید و قصد نوشتن می‌کنید موارد زیادی هستند که فکر شمارو درگیر می‌کنند – شخصیت‌‌ها، پلات و جهان سازی.

در اولین صحنه‌های داستان‌تان بایستی 5 مورد را برای درک بهتر خواننده روشن کنید.

شخصیت‌ها: اولین مورد احتمالاً خیلی واضح بود اما بهتر است بدانید خواننده در ابتدایی‌ترین خطوط به دنبال شخصیت‌های اصلی و خلقیات‌شان می‌گردد. افرادی مستقل هستند یا خجالتی؟ جنگجو هستند یا سریع تسلیم می‌شوند؟ شما باید جواب این قبیل سؤال‌ها را بدهید فارغ از اینکه شخصیت‌ها دنبال چه هستند و یا با چه کسی داستان را شروع می‌کنید.

هدف: شخصیت‌هایی که خلق کرده‌اید به دنبال چه چیز(های)ی هستند؟ شاید هم در حال نگارش داستان پیچیده‌ای هستید که خواننده متوجه تمام جزئیات نخواهد شد اما باید خیلی زود متوجه دلیل حضور شخصیت در داستان و مسیری که در پیش دارد بشود. گل چیدن آن‌ها برای مادرشان هست یا دارن برای چیزی وقت تلف می‌کنند؟ در حال جمع‌آوری چیزی هستند؟ خب چرا؟ اگر با یک رعد و برق مهیب دنیا ویران شد شخصیت شما چه چیزی را از دست داد؟

زمان: اینکه چه اتفاقی در چه زمانی و در چه مکانی روی داده به‌اندازه خود آن اتفاق حائز اهمیت است. پس از نیمه‌شب یا اول صبح؟ در دنیایی که خلق کرده‌اید چه مدت قبل‌تر آن اتفاق روی داده است؟ برخی از این پاسخ‌ها ممکن است به هدف و لحن شخصیت گره خورده باشد اما نباید این حس منتقل شود که حتی یک شخصیت در ابهام سَر می‌کند.

لحن نگارش: خواننده بایستی در لحظات ابتدایی متوجه حس نویسنده شود که چطور نوشته شده است. قرار نیست داستانی که با شادی آغاز شده تا پایان لحظات شادی‌آفرین داشته باشد و یا حتی با خوشی تمام شود. در داستان دراماتیک هم لازم نیست که در ابتدای داستان شخصیتی از دست برود اما چه زیبا خواهد بود اگر خواننده متوجه این موضوع بشود که چه چیزهای دشواری در مسیر این شخصیت قرار خواهد گرفت. در نظر داشته باشید شروع کردن داستان مانند دیزنی و تبدیل کردنش به داستایوفسکی شما را در مسیر بازاریابی فروش دچار مشکل جدی خواهد کرد.

سرعت داستان: یکی از موارد مهمی که در داستان‌نویسی بسیار کم بدان اهمیت داده می‌شود ، سرعت پیشروی داستان است که نباید در طول داستان یکنواخت باشد. شروع آهسته‌ی داستان که با شکل‌گیری جهان داستان شدت بیشتری می‌گیرد و یا اینکه با بروز یک خطر جدی سرعت می‌گیرد و کمی بعد همه‌چیز آرام می‌شود. این خیلی مهم هست که سرعت داستان را چطور کنترل کنید که خواننده هم خسته نشود هم انتظار آن شدت یا آهستگی را نداشته باشد. ضروری است خواننده در داستان درگیر شود و باور کند یک اکشن در حال روی دادن است. تصور کنید فردی در کتاب‌فروشی در حال ورق زدن کتاب شما یا در حال مطالعه وبلاگ شما است آیا هر صفحه‌ای را که باز کند یا با هر اسکرول به چنان داستان مهیج و گیرایی برمی‌خورد تا بلافاصله کتاب شما را خریداری کند یا به ادامه مطالعه وبلاگ شما بپردازد؟

 

برگردان‌شده از آندرا لاندگرن

 

 

وقتی کار و کسبی رو شروع می‌کنیم این تصور در ما هست که در یک سال سود و شهرت آن‌چنانی خواهیم داشت و خلاصه ... موفق خواهیم شد. ولی خب در واقعیت سال اول کارآفرینی هیچ شباهتی با تصورات ما ندارد. در ادامه به 5 نکته اشاره داریم که باعث میشن سریع‌تر خیال شما رنگ واقعیت بگیرد.

1. برای بازاریابی استراتژی داشته باشید و از کمک گرفتن هراسی نداشته باشید

اگر در رشته بازاریابی تحصیل نکرده‌اید و بدان آشنا هم نیستید از افرادی کمک بگیرید که این کاره هستند. شما در مسیر خود هستید اما در روند آن‌هم قرار خواهید گرفت.

شخص مورد اعتمادی که بتونین طراحی سایت‌تون رو بهش بسپارید، کسی که بتونه در پلتفرم‌های آنلاین به فروش شما کمک کند و از یک مشاور برجسته (ترجیحاً رشد یافته درزمینهٔ کاری خودتان) راهنمایی بخواهید تا ببینید درباره کارهایی که انجام می‌دهید به شما چه بازخوردی می‌دهند.

ابزار بازاریابی هم معمولاً به‌راحتی پیدا میشن. شما میتونین برخی از محصولات جدید رو برای مشتری‌های قبلی ارسال کنید و یا از مشتری‌هاتون بخواهید برای شما پیشنهاد‌شان رو بنویسند: از زمانی که در سایت شما گذاشتن برای پیدا کردن محصول تا زمان تحویل و باز کردن بسته. اینکه از مردم بخواهید رضایتشان از خدمات شمارو اعلام کنند تأثیر بسزایی در کار شما خواهد داشت.

2. اشراف کامل به خدماتی که ارائه می‌دهید داشته باشید

به‌عنوان دومین قدم جهت رشد سریع فعالیت تجاری شما، ارتباط گرفتن با دوستان و همکاران است در گذشته یا هم‌اینک. این‌که اطرافیان (تأثیرگذار) شما بدانند شما دقیقاً در حال انجام چکاری هستید و چقدر بدان مسلط هستید یک قدم محکم رو به جلو است.

شاید یکی از اطرافیان شما مدیر یک شعبه بانک باشد و وقتی از تسلط شما اطمینان پیدا کرد از شما خواهد پرسید که چه چیزی می‌توانید برای شعبه‌اش ارائه دهید. خیلی مهمِ که با خودتان و طرف مقابل صادق باشید تا از شما انتظار اتم شکافتن نداشته باشند‌ بلکه فقط و فقط دنبال تخصص شما و سازمان شما باشند. اما چه چیز مهم‌تر است؟ اینکه مشتری بفهمد بعد از این‌همه صحبت با شما و پرزنت کردن خودتان چه چیزی عاید آن‌ها می‌شود. پس قبل از اینکه با هر کسی صحبت کنید برنامه مشخصی درنظر داشته باشید و بدانید برای چه سراغ آن‌ها رفته‌اید؟ برای اینکه کدام محصول شما را بخرند؟

از اینکه بخواهید از شما خرید کنند خجالت نکشید. (شما منظور این جمله رو متوجه میشید دیگه؟ مگه نه؟)

3. محتوایی تولید کنید که شما را در برابر مخاطبان پیشگام نشان دهد

تولید محتوای ویدئویی در پلتفرم‌های لینکدین و یوتیوب و انتشار محتوای ارزشمند رایگان تا محرکی باشد برای خرید محتواهای نیازمند پرداخت تنها بخش بسیار کوچکی از این قدم است.

دیدن محتوای منظم و آگاهی‌بخش یکی از اصلی‌ترین دلایلی است که موجب اعتماد مشتری به شما می‌شود. محتوایی که منتشر می‌کنید نشان می‌دهد شما که هستید و چقدر در برابر محصولات خود مسئول هستید. اینکه در چه زمینه‌ای فعال هستید اهمیتی ندارد، دنبال فرصت باشید تا خودتان و خدمات‌تان را به مردم نشان دهید.

4. کاری کنید که هرروز یک پیشرفت به حساب آید

اغلب این‌قدر غرق در آینده هستیم که همین لحظه‌ی حال را فراموش می‌کنیم. سخت در این فکر هستیم که 5 سال دیگر چه جایگاهی داریم یا وقتی کار و کاسبی ما رونق پیدا کرد و ثروتمند شدیم چه شکلی خواهیم بود ، چه برندی می‌پوشیم و چه خودرویی سوار میشیم. این خوبه اما کمکی به پیشرفت هرروزه شما نخواهد کرد.

هرروز سخته؟ هر هفته کاری کنید که شمارو به اهدافتان نزدیک‌تر کنه. شاید هرروز یک مشتری جدید پیدا کردن یا دست کم هر هفته بتونه رؤیاهای شما پیرامون 5 سال آینده رو به واقعیت تبدیل کنه. چه‌بسا شرکت در یک کنفرانس یا سمینار شما را با تعداد زیادی از مشتری‌های بالقوه آشنا کند. شاید شرکت در یک کلاس و دریافت یک گواهینامه باشد که شما را در کارتان قوی‌تر می‌کند. شاید هم بهبود بخشیدن کیفیت محصول یا خدمت شماست. مهم این هست هر کاری می‌کنید شما رو در مسیر تلاش حفظ کنه .

5. بی‌نهایت مراقب مشتری‌های فعلی‌تان باشید

زمانی که یک کار و کسبی در حال رشد هست تمرکز روی چیزهایی که می‌خواهیم ولی نداریمشان وسوسه‌انگیز هست. هنگام عقد قرارداد با یک مشتری، ذهن شما اضافه کردن 5 مشتری دیگری رو جذاب‌تر میدونه؛ به دست آوردن مشتری خیلی مهمِ اما حفظ مشتری اهمیت کمتری از به دست آوردنش نداره.

اگر اخیراً محصولی به فروش رساندید یا با کسی همکاری داشتید با اون افراد جوری برخورد کنید انگار که طلا هستند. اگر مشتری‌هاتون رو از دست می‌دید و البته به همون تعداد مشتری‌های جدید پیدا می‌کنید این آمار ثابت و خطرناک هست. آنچه ضروری هست پدید آوردن دلایل بیشمار برای مشتری‌های شماست که ماندگار باشند و به دوستان و خانواده‌شان هم از شما تعریف کنند. از همین تعریف‌ها مشتری‌هایی به سمت شما می‌آیند که به واقعیت تبدیل شدن آرزوهای شما منجر می‌شود. بله، این اتفاقی نیست و فقط در صورتی اتفاق می‌افتد که با مشتری‌ها به بهترین نحو برخورد کنید.

شاید این 5 قدم به نظر ساده باشند اما همین‌هاست که با تداومشان شما تغییری ایجاد می‌کنید. ناامید شدن هنگام آغاز یک تجارت آسان است اما اصرار شما به انجام دادن این اقدامات ، شما را به موفقیتی که در آرزویش هستید نزدیک می‌کند.

 

 

 

 

برگردانی از اِیمی چمبرز، مربی موفقیت 500 نفر


وقتی روی این پست کلیک کردید تا مطالعه‌اش کنید به احتمال خیلی زیاد تصمیم گرفتید وبلاگی برای خودتان راه بیاندازید. شاید همین الان هم یک بلاگر باشید شاید هم بخواهید برای اولین بار دست به این کار بزنید اما شروع این کار با شک و تردید ِ زیادی همراه هست.

حتماً سؤالات بسیاری دارید که به دنبال جواب آن‌ها هم هستید اما اگر از من بپرسید فقط یک سؤال هست که بالاترین میزان اهمیت رو دارد.

قبل از اینکه وبلاگ خودتان رو استارت بزنید لطفاً این سؤال رو از خودتان بپرسید:

آیا این کار رو برای سود رساندن به شخص دیگری انجام می‌دهید؟

البته که هیچ اشکالی ندارد بلاگری رو برای کسب سود شخصی راه‌اندازی کنید اما امکان نداره دست به استارت وبلاگ بزنید و به فکر مخاطبتان نباشید.

شاید بگید:"من که مخاطبی ندارم – کسی وبلاگ من رو نمیخونه". شما هرگز نمیدونید کسی که به مانیتورش (کوچک یا بزرگ) نگاه میکنه دقیقاً داره چه چیزی رو میبینه. کسی که نمی‌شناسیدش در حال مطالعه‌ی نوشته‌ی شماست حالا شاید آماری که دریافت می‌کنید حتی به صفر نزدیک باشه.

من کاملاً موافق راه‌اندازی وبلاگ هستم، اگر به منظور تخلیه فکری یا گفتن حرفاتون وقتی جایی برای شما نیست باشه. اما اگر وبلاگ می‌زنید تا به درآمد برسید ، مشهور بشید و یا هر هدف دیگری که دارید – بهتر اینکه مخاطبین خودتان رو اولین اولویت و ارجحیت خودتان قرار بدید. اگر این کار انجام نشه به هیچ هدفی نمی‌رسید.

مخاطبین رو در بالاترین ارجحیت بذارید تا خیلی زود متوجه بشید افرادی هم هستند تنها چیزی که براشون اهمیت داره مطالعه نوشته‌های شماست و با کمی گذشت زمان، نوشته‌های شما که فکر می‌کردید کسی نگاهشون هم نمیکنه حالا به روتین یک سری افراد تبدیل شده و این وظیفه شماست تا این روتین رو مداوم، جذاب و مفید نگه دارید (اگر به دنبال جامعه مخاطب بزرگ‌تری هستید).

ولی راستش خواننده‌های شما برای شخص خودتان ارزشی قائل نیستند بلکه اون‌ها بیشتر به فکر خودشان هستند که مطالب شما رو میخونن. از این اصل دور نشیم که شما به دنبال رشد وبلاگ خودتان هستید تا به اهدافی که برای خودتان مشخص کردید برسید. اما نباید مهم‌ترین بخش وبلاگ نویسی رو دست‌کم بگیرید: افرادی که براشون می‌نویسید. خوانندگانی که به دنبال آموختن، کسب اطلاعات، سرگرم شدن یا هر چیز دیگری هستند. آن‌ها اولویت شما هستند. حالا آن‌ها به زندگی شما تبدیل می‌شوند. اگر شما به نفع آن‌ها مطلبی نمی‌نویسید اصلاً نباید وبلاگی داشته باشید.

خب شاید یکی الآن بپرسه من هم میتونم داستان‌های کوتاه یا اشعارم رو پست کنم؟ بله! شما در تلاش هستید تا افراد بیشتری اثر شما رو مطالعه کنند، اما شما چیزی به مردم می‌دید برای مطالعه، شما باعث رشد میزان مطالعه می‌شوید. (اگر صحیح است عدد 1 را فشار دهید).

نظرتان راجع‌به انتشار تجربه‌هاتون چیه؟ البته که اگر به قصد انگیزه بخشیدن و یا الهام دادن به افراد باشه من کاملاً موافقش هستم.

هر چیزی که پست می‌کنید باید باید باید به نفع خواننده‌تون باشه. شاید وبلاگ شما روزی هزاران خواننده نداشته باشه اما باید صفحات اندکی اما جذاب و مفید در میان انبوهی از وبلاگ‌ها و سایت‌هایی باشه که همگی از شما مشهورتر هستند. اما بدانید تا زمانی که خواننده را اولویت خود قرار می‌دهید رشد وبلاگ شما هرگز متوقف نخواهد شد. زمان بگذارید و پاسخ خوانندگان خود را بدهید. اگر متوجه چیزی نشده‌اند راه‌حل بدید آن‌قدر این کار را انجام دهید تا بر اون مسئله تسلط پیدا کنند. بخواهید که خواننده‌ی شما فرد بهتری باشد. تمام تلاشتان بر همین اصل استوار باشد.

اگر جامعه مخاطبی را هدف قرار دادید، اگر میخواهید به اشخاصی به روشی کمک کنید، وبلاگ نویسی برای شماست نه نوشتن. یادتون باشه.

برگردانی از مگ داول

 

اولین وظیفه وبسایت شما جذب خواننده است خواننده‌ای که نهایتاً با محصولات یا خدمات شما ارتباط میگیرد پس شما باید صدایی قوی و پیوسته به گوش برسانید. نه همین 1 بار بلکه هر بار که خواستید محتوای متنی جدیدی منتشر کنید یا محتواهای منتشرشده را بروزرسانی کنید نکات ذیلُ مطالعه کنید.

 

نکته اول: به دنبال آموزش باشید تا فروش

در نظر بسیاری از افراد اولین کاری که بایستی یک وبسایت یا محتوا انجام دهد فروش خدمات و یا محصولات است. اما تمرکز اصلی تمام محتوایی که خلق میکنید باید بر روی آموزش و پشتیبانی مشتری هدف شما باشد.

زمانی که شما اطلاعات آگاهی‌بخشی رو منتشر میکنید که پاسخ سوال یا حتی ترس مشتری است رابطه قابل اتکایی را ایجاد کرده‌اید. البته که هدف نهایی این است خواننده را به مشتری‌ تبدیل کنید اما خب مهمتر این هست که شما در ابتدا چیزی بدهید. چنانکه بسیاری از خوانندگان بر این عقیده هستند زمانی برای آگاهی‌بخشی نیست و صرفاً به دنبال فروش در اولین ارتباط هستید ، حس کم اعتمادی به خودتان را بدانها القا کرده‌اید.

 

نکته دوم: محتوای قابل درک خلق کنید

یکی از مهمترین اجزای یک محتوای اینگیجینگ، درک پذیری است. حتی اگر یک مهارت خاص دارید که آموزش آن نیاز به ارائه مطالب سنگین است بایستی محتوا برای خواننده قابل درک و آسان باشد.

مشکلی نیست اگر بخواهید اشتباه‌ها و فرآیندهای پیچیده را برای خواننده رمزگشایی کنید. البته در نظر داشته باشید خواننده احمق نیست و یا هیچ شناختی از زمینه نگارش محتوا ندارد، بلکه این وظیفه‌ی شمای نویسنده است تا بینِ دادن اطلاعات مفید بدون پیچیدگی و کسب اعتماد خواننده تعادلی را رعایت کنید.

 

نکته سوم: اصول نگارش

اصلی ساده اما قدرتمند. نگارش شما نباید حواس پرت‌کن یا سخت برای مطالعه باشد. برای فرمت هم میتوان از بولد، آندرلاین ، یا ایتالیک استفاده کرد.

 

نکته چهارم: شما نفر چندم هستید؟

خواسته یا ناخواسته این احتمال هست محتوایی را منتشر کنید که برابر با محتوایی در وبسایت دیگری است که شخص دیگری نگاشته. حالا محتوای شما لقب کُپی‌شده گرفته و نه تنها به شما سارق ادبی میگویند بلکه زحمات شما برای رتبه برتر کلمات کلیدیِ انتخابی برای وبسایت‌تان هدر رفته. پس همیشه برای وجود نسخه کپی از محتوایتان سرچ کنید.

نویسندگان محتوا باید همیشه به منظور اطمینان از اورجینال بودن کارشان به خوبی تحقیق کنند. این کار به شما آرامش خیالی میدهد که محتوای شما دزدی نیست یا ندزدیده شده است. محتوا همیشه باید 100% اصل باشد.

 

نکته پنجم: هر صفحه‌ای از وبسایت باید آغاز، بدنه اصلی و پایان مشخصی داشته باشد

هر بخشی از صفحات وبسایت شما باید مقدمه و نتیجه‌گیری داشته باشد. در بسیاری از صفحات بدنه اصلی جاییست که محتوا به خوبی تشریح میشود. بدین منظور، بازبینی نهایی‌ای انجام دهید تا از دیدگاه خواننده مطمئن شوید هر صفحه دارای آغاز، بدنه اصلی و پایان مشخصی است.

اگر این نکته باعث شده تا صفحات وبسایت خودتان را بازنگری کنید به این اصل توجه کنید: سفری که خواننده در پیش میگیرد. در عنوان هر پست به خواننده قولی میدهید، حال در پایان پست ببینید به قولتان عمل کرده‌اید؟ بطور مثال اگر گفته‌اید با 6 قدم چیزی فرامیگیرند، آیا 6 قدم را بخوبی شرح داده‌اید؟ آیا از عکس یا هر چیز دیگری که موجب درک راحت‌تر مطلب میشود بهره گرفته‌اید؟

 

نکته ششم: همیشه همیشه همیشه مراقب اشتباهات دستور زبان یا تایپی باشید

این نکته بدیهی است اما گاهاً نویسنده دچار اشتباهاتی میشود که امتیازهای منفی برایش در پی خواهد داشت.

راه‌های زیادی برای جلوگیری از بروز این خطاها وجود دارد که برای اولین مورد میتوان به یک مصحح انسانی یا نرم‌افزاری (مثل ویراستیار یا پاکنویس) اشاره کرد. واضح بگم: اگر خودتان نویسنده هستید یا برای وبسایت‌تان با نویسنده فریلنسری همکاری میکنید پیش از انتشار محتوا حتما یک مصحح باید آن را مورد بازبینی قرار دهد. محتوای شما باید بدرخشد.

در همین راستا مطالعه کتاب آقای شفیع زاده پیشنهاد میشود.

 

نکته هفتم: برای خلاصه‌نویسی، متن را ادیت بزنید و دوباره این کار را تکرار کنید.

در برابر این وسوسه مقاومت کنید که محتوای طولانی‌تر بهتر است.در بیشتر مواقع وبسایت‌هایی که محتواهای طولانی‌ای دارند با این مورد روبرو میشوند که تعداد زیادی از خوانندگان فقط آنچه نمایش داده شده را مطالعه میکنند و حتی آن پست را اسکرول نمیکنند. عواملی مانند مطالعه از روی موبایل به این مورد دامن میزنند و به همین دلیل هم باید خلاصه نوشت. بهتر است ابتدا پیشنویس خود را آماده کنید و اجازه دهید زمان بگذرد سپس با چشمانی پر انرژی به محتوای خود سر بزنید تا آن را خلاصه کنید و تکرار کنید. همیشه به دنبال فرصتی باشید تا نوشته‌ی خود را خلاصه کنید.

 

نکته هشتم: نسبت به پروموشن اصرار نداشته باشید

درست است که این روزها همه به سمت clickbait رفته‌اند اما خروج از سایت شما باید آخرین چیزی باشد که میخواهید یک خواننده‌ی محتوای شما انجام دهد و این اتفاق زمانی روی میدهد که آنها را به خرید این و خرید آن هل میدهید.

 

نکته نهم: به برتری خود اصرار نورزید

اگر چیزی بسیار خوب بنظر بیاد به احتمال زیاد درست است. شما بر این باور هستید که محصول یا خدمت شما میتواند زندگی خواننده را از این رو به آن رو کند و این شاید برای 80% خوانندگان صدق کند اما اصرار نکنید و دائم از خوبی‌های خودتان نگویید.

 

نکته دهم: تمرکز خود را بر روی کیفیت بگذارید ، نه کمیت

خیلی کار سختی نیست که هر هفته یا یک هفته در میان محتوای جدیدی منتشر کنید اما اگر سیستم تولید شما حرفه‌ای نباشد کارِ شما جذابیتی نخواهد داشت. بعضی وقت‌ها فکر میکنیم انتشار محتوایی که کمی هم خوب باشد یا حتی بدتر اینکه خوب بنظر برسد ضرری ندارد اما شما بعنوان خالق محتوا بایستی کیفیت را اولویت کار خود قرار دهید. هیچکس منکر این نخواهد بود که موتور جستجو باید متوجهِ نظم ما در انتشار محتوا باشد اما آیا شما از آن دست تولیدکنندگان محتوا هستید که میخواهید زحمات زیادتان برای خلق محتوا را با دستپاچگی منتشر کنید و استانداردهای کیفی خودتان را هم رد شوید؟

 

ترجمه شده از اثر لارا بریگز


ذات نوشتن یک کار خسته کننده است: انرژی‌بر و زمان‌بر، چه رمان بنویسید چه پست‌ برای شبکه اجتماعی. هر چقدر هم نویسنده ماهری باشید چیزی مهمتر از مراقبت از خودتان و اولویت قرار دادن سلامت ذهنی خودتان نیست. در حالیکه غرق در نوشتن هستید بهتر است نگاهی هم به فهرست ذیل داشته باشید و ببینید فناوری چگونه به سلامت ذهن شما کمک می‌کند.

1. برنامه زمانی برای خود آماده کنید تا از تاخیر در انتشار نوشته اجتناب کنید.

نویسنده‌ها دلایل زیادی برای به تعویق انداختن آوردن کلمه روی صفحه دارند، ترس از شکست، کمال‌گرایی‌، حجم کاری و نبود انگیزه در صدر این فهرست قرار دارند. به تعویق انداختن تاثیر جالبی روی سلامت ذهن نویسنده ندارد چنانکه به گزارش نوروساینس این کار، ارتباط مستقیم با اضطراب، استرس و حتی کیفیت خواب دارد. برای اینکه در مقابل این عقب انداختن‌ها بایستیم چاره‌ای جز نظم و تعهد نیست. دقیقا در همین نقطه است که ضرورت در اختیار داشتن برنامه زمانی (تقویم محتوایی) و یا روتینِ نویسندگی به کمک سلامت ذهن شما می‌شتابند.

برنامه‌هایی که به داشتن زمان‌بندی مناسب جهت انتشار نوشته کمک میکنند در ادامه برای شما لیست شدند:

الف: Google Calendar

ب: A Pomodoro timer tool

به کمک تقویم گوگل که قابلیت استفاده در تلفن همراه و یا دسکتاپ دارد میتوانید برنامه نگارشی خود را تدوین کنید که خود چند نکته مثبت دارد: زمان استراحت شما مشخص است، خود را برای زمان نوشتن آماده میکنید تا انرژی بالاتری داشته باشید و کارهای حواس پرت کن هم قبل از آن میتوان انجام داد. حال میتوان از تکنیک پومودورو جهت افزایش خلاقیت بهره گرفت. بدین شکل که در بازه‌های 25 دقیقه‌ای که با 5 دقیقه استراحت متوقف میشوند کار میکنید. این تکنیک از آنجا مناسب نویسندگان است که میتواند به بالا نگه داشتن سطح تمرکز آنان کمک کند. میتوان از اکستنشن کروم این برنامه در طول روز کاری کمک گرفت.

2. تمرینات ورزشی مخصوص نویسندگان هرگز فراموش نشود.

از RSI تا دردهای کُشنده در ناحیه کتف ، نویسندگان در معرض بیماری‌های مخصوص خودشان هستند. حال اگر به این دردها دچار شوید که مانع بزرگ شما در تکمیل کار هستند آیا تاثیر منفی در شهرت و سلامت روان شما نخواهد داشت؟

به منظور حفاظت از سلامت روان خود در طول هفته کاری بایستی نکات ورزشی ذیل را در نظر داشته باشید:

  • چشمان خود را از نمایشگر بردارید. نور آبی و روشنایی نمایشگر میتوانند منجر به خستگی و تحمیل فشار به چشم شوند. پس بهتر است بطور مرتب به چشمان خود استراحت بدهید تا همیشه ورود نور به دریچه روح خود را حس کنید.
  • از دست‌هایتان مخصوصا مچ‌ها و شانه‌ها محافظت بیشتری به عمل آورید. RSI و سندرم کارپال دو آسیب با ریسک بسیار بالا برای نویسندگان هستند اما دردهای ریز و درشت دیگری هم هستند که سلامت فیزیکی نویسنده را تهدید میکنند. شما میتوانید با کشش دست‌ها و به حرکت درآوردن مچ دست، آرنج و شانه‌ها علاقه‌ی خود را بدان‌ها ثابت کنید. البته تماشای این ویدئو توصیه میشود.
  • چیدمان کامپیوتر خود را بازبینی کنید. نویسندگان فقط در دست‌های خود درد را احساس نخواهند کرد بلکه کمردرد در کمین آنهاست. بهتر است هر 30 دقیقه کش و قوسی به ستون فقرات خود بدهید و حرکات بسیار نرم کششی انجام دهید.

3. ریمایندرهای خوراکی و نوشیدنی برای خود تنظیم کنید

پیش از اغاز به نوشتن برنامه غذایی خود را مشخص و البته آماده کنید. بدین نحو زمانی که نوبت مصرف مواد مغذی فرا میرسد شما نباید مجدد فکر خود را درگیر کنید که حالا چی بخورم ؟ این چطوره؟ اینُ سفارش بدم؟ ااا اینُ ندارم که... من که میخوام سفارش بدم بذار اینارو هم بگم ... حالا وایسم سفارش بیاد بعد مرتب کنم... به این موارد خروج از خط فکری هم گفته میشود چرا که هیچ یک از سوالات پرسیده شده در راستای نوشتن شما نبوده. البته باید اشاره کرد ChatGPT به شما در داشتن برنامه غذایی سالم به نسبت شغل شما پیشنهادهای شگفت‌انگیزی دارد؛ امتحان کنید.

نویسنده‌ها بیشتر در دام نوشیدن قهوه گرفتار هستند تا نوشیدن آب. میزان آبرسانی به بدن تاثیر مستقیم در عملکرد شما دارد پس نوشیدن آب به میزان کافی در زمان نوشتن را فراموش نکنید. حتی برای نوشیدن آب هم اپلیکیشن‌هایی هستند که به شما در هدف گذاری میزان آب نوشیدن (حتی چای یا قهوه) در طول روز کمک میکنند و ساده‌ترین کارشان هم یادآوری به شماست تا از نوشیدن آب غافل نشوید.

4. بدانید که چگونه بایستی در برابر استرس بایستید

منتظر استرس باشید که هر چیزی میتواند عامل استرس‌زا باشد. بهتر است برای استرس ناشی از حجم بالای نوشتن هم راهکاری داشته باشید. اولین قدم اینست که بفهمید چگونه میتوانید به بهترین نحو استرس خود را از بین ببرید، امیدوارم این موارد به شما کمک کنند:

  • مدیتیشن و یوگا: حرکات کششی، تمرین تنفس، مدیتیت و اختصاص زمان به خودتان به شما در استرس‌زدایی کمک میکنند. سایت و اپلیکیشن‌های بسیاری در این زمینه وجود دارند.
  • ژورنالینگ: اگر به دنبال خروج فکرهایتان از ذهن خود هستید راهی جز نوشتن آنها نیست. نگاهی به برنامه ZenJournal اندروید/iOS بیندازید.
  • نفس بکشید: تمرین کنید کنترل تنفس خود را در اختیار بگیرید تا متوجه تاثیر آن بر سلامت ذهنی خود شوید. کاری که هم برای ریلکسیشن هم برای کاهش اضطراب مفید است. برنامه‌های موبایلی زیادی هستند که کنترل نفس کشیدن را آموزش میدهند و حتی برای کاهش استرس شما یادآور هم دارند.
  • قدم بزنید: تاثیر بسزای قدم زدن جهت بالا بردن روحیه و احساسات مثبت بر کسی پوشیده نیست و دلیل آن هم آزاد شدن اندروفین حین انجام این فعالیت است. بسته به علاقه شما قدم زدن در دل طبیعت یا حتی پیاده‌روهای خیابان‌های شهر محل سکونت شما در حالیکه به پلی‌لیست موسیقی یا پادکست مورد علاقه خود گوش میکنید تاثیر خود را خواهد گذاشت.

راه‌های زیادی برای مبارزه با استرس وجود دارد اما شما خودتان باید ببینید کدام یک برای شما بهترین گزینه است شاید هم بهترین سلاح.

5. ریسک‌های از دست رفتن زحمات خود را به حداقل برسانید

با کامپیوتر کار میکنید؟ مرتب بک‌آپ بگیرید چون هر لحظه بدلیل خطای سخت‌افزاری، سرقت یا هر مشکل پیش‌بینی‌نشده دیگری احتمال از دست رفتن کار وجود دارد. جهت پایین نگه داشتن سطح استرس این مورد پیشنهاد میکنم موارد ذیل را در نظر داشته باشید:

  • آنلاین کار کنید: در صورتی که با گوگل داکس یا نسخه آنلاین word تایپ میکنید، کار شما هر لحظه در حال ذخیره شدن است همچنین میتوانید به نحوی تنظیم کنید تا حتی آفلاین هم اسناد شما را ذخیره کنند.
  • ریمایندر ذخیره‌سازی تنظیم کنید: چه آنلاین کار میکنید چه آفلاین، از موبایل یا سیستم (دسکتاپ یا لپ‌تاپ) خود به منظور یادآوری ذخیره کردن کار خود استفاده کنید.
  • از دست نوشته‌های خود عکس بگیرید: نوشته‌های کاغذی براحتی از بین میروند (آبی که کنار دست شماست خودش یک خطر بالقوه است) پس با عکسبرداری از هر دست نوشته مهمی و آپلود آن روی یک حافظه ابری به خودتان و سلامت ذهن‌تان لطف کنید.
  • پشتیبان‌گیری را خودکار کنید: یا از فضای ابری یا از هارد درایو برای ذخیره کار خود استفاده میکنید بهتر است بک‌آپ گیری را خودکار کنید.

6. در ارتباط بمانید

نوشتن یک فعالیت ایزوله‌ایست و از آنجا که احتمال غرق شدن شمای نویسنده در کار (چه بسا گم شدن) وجود دارد حفظ ارتباط خود با دنیای اطراف متشکل از اعضای خانواده، دوستان و یا هر کس دیگری که ترجیح میدهید از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این اهمیت زمانی بیشتر میشود که شما تنها زندگی میکنید و بهتر است برنامه‌ای بچینید تا خانواده یا دوستان را در طول هفته ببینید. رد و بدل کردن چند پیام صوتی و یا یک تماس تصویری هم این مهم را به سرانجام میرساند.

 

سلامت ذهنی شما به تمرکز بیشتر و ایده‌های خلاقانه‌تری ختم میشود. کلید مراقبت از سلامت ذهنی در خودکارسازی عادات هست (وعده‌های غذایی، برنامه‌ی زمانیِ نوشتن و نوشیدن آب) تا فضای بیخود اِشغال شده از ذهن شما آزاد شود و در خدمت نوشتن خلاقانه بکار گرفته شود. پس از آن نوبت سلامت جسمی شماست. هر دردی حالت منفی با خود بهمراه دارد و این برابر با از بین رفتن تمرکز و خلاقیت است. در پایان مجدد اشاره میکنم حفظ ارتباط با خانواده و دوستان و یا حتی صحبت با یک روان‌درمانگر در زمان نیاز به کمک به سلامت ذهنی شما کمک خواهند کرد.

 

تاریخ پرتره

rezahashemin rezahashemin rezahashemin · 1401/9/23 12:22 ·

تصویر پروفایل

ریچارد وینُگرَد

روایتی عجیب، تراژدی‌ای کمی تا قسمتی #عاشقانه، تاریخی هولناک (کمی البته)، به ثبت رسیده که به رویدادهای ابتدایی سلسله هان (206 – 9 قبل از میلاد) اشاره دارد:

ازآنجاکه دختران زیادی در حرم امپراتور یوآن زندگی می‌کردند او فرصت دیدار تمامی آن‌ها را پیدا نمی‌کرد پس به نقاشان امر کرد آن‌ دختران را به تصویر بکشند. با توجه به طرح‌های موجود امپراتور آن‌ها را مورد علاقه خود می‌نامید. تمامی دختران قصر به نقاشان رشوه می‌دادند: برخی 100 هزار و برخی 50 هزار یا کمتر پرداخت می‌کردند. تنها وَنگ کیانگ (وَنگ ژائوجون)  کسی بود که هزینه‌ای برای تصویر خود پرداخت نکرد. درنتیجه موفق به دیدار پادشاه هم نشد. بعدتر فرستاده‌ی شیونگنو در همین دربار به دنبال یک بانوی زیبا به‌عنوان همسر خود می‌گشت. امپراتور برحسب طرح‌هایی که در اختیار داشت وَنگ ژائوجون را برگزید.  در  زمان ترک دربار که شاه او را رؤیت کرد متوجه زیبایی بی‌اندازه او شد؛ شاه سؤالاتی پرسید و وَنگ پاسخ‌هایش را با سلوکی نجیبانه مطرح کرد که منجر به افسوس شاه به دلیل انتخاب خودش شد. اما چون فهرست اعلامی خود را نهایی کرده بود و برای تعهد خودش با خارجی‌ها ارزش بسیار زیادی قائل بود دخترها را تغییر نداد. پس از ترک وَنگ ، شاه موضوع را به‌دقت مورد بررسی قرارداد که نتیجه‌ای جز محکوم شدن تمام نقاش‌ها به اعدام نداشت و علاوه بر این جنازه آن‌ها در بازار به نمایش گذاشته شد. خانه‌ها و اموالی که از این نقاشان مصادره شد ارزش میلیونی داشتند. در میان آن هنرمندان شخصی با نام مائو یانشو از دالینگ بود که پرتره انسان‌ها را می‌کشید. خواه زیبا یا زشت، پیر یا جوان، او بیشترین شباهت را در طرح‌هایش حفظ می‌کرد ... آن‌ها هم اعدام شدند و در همان روز کنار هنرمندان جسدشان در بازار به نمایش گذاشته شد. همین اتفاق کافی بود تا تعداد هنرمندان پایتخت به تدریج کاهش پیدا کند.

مقدمه‌ای که #مطالعه کردید برگرفته از متنی است که احتمالاً اوایل قرن ششم به نگارش درآمده است اما در دل خود تصاویری از امپراتور یوآن و وَنگ کیانگ یا ژائوجون دارد که با شیونگنو فرمانروای خارجی ازدواج کرد و به مادر فرزندانش تبدیل شد. داستان بانویی که در حرم درباری نادیده گرفته شد و زیبایی‌اش تنها زمانی مشخص شد که قول همسری او به فرمانروایی داده شده بود با معیارهای داستانی در فرهنگ و ادبیات ترکیب شده است. چه این روایت تاریخی باشد چه داستانی به ملاک‌های وضعیت فرهنگی پرتره در چین اشاره دارد که هم جنسیت افراد هم روابط خارجی را در برمی‌گیرد.

همچون برایدال دو در سالن گل‌ پیونی، وَنگ ژائوجون، در حرم درباری جدا افتاده و بدون پرتره‌ی خودش دیده نمی‌شود اما به جای اینکه به تصویر خودش متکی باشد به طرح یک نقاش اعتماد می‌کند. حقیقت پرتره در یک موضوع است، چنانکه راوی می‌گوید پرتره او توسط مائو یانشو نقاش بد به تصویر کشیده شده است. پرتره‌ها به‌عنوان جایگزینی برای کسب تجربه نسبت به زنان حرم در تصویرسازی نیرویی فوق‌العاده داشت که می‌توانست توسط نقاشان درباری آلوده شود تا شانس سوژه‌هایشان را افزایش دهند یا تحریف کنند تا اینکه برای همگی نتایج غم‌انگیزی در پی داشته باشد. وَرای منظر شخصی، پرتره توانایی اثرگذاری بر مسائل مملکتی هم داشت از جمله حفظ بقای خاندان و وراثت، یا حتی روابط خارجی را دستخوش تغییر کند چنانکه وَنگ ژائوجون فرزندان حاکم مناطق شمالی را به دنیا آورد. جریمه بسیار سخت نقاشان دربار که در اخاذی و باج‌گیری نقش داشتند در تاریخ ثبت شده تا توهین آن‌ها به فرمانروا و ارزشی که درستی روابط دربار را به تصویر بکشد برای همیشه باقی خواهد ماند.

از وَنگ ژائوجون بعدها به‌عنوان کسی یاد می‌شود که از سرزمین مادری خود تبعید می‌شود تا با گذر از شرایط سخت مناطق شمالی زندگی جدید خود را آغاز کند. داستان‌های خیالی دیگری هم هستند که او را در نقش سیاسی و روابط بین فرهنگی و خارجی مطرح می‌کنند. چوب‌نوشته‌ای متعلق به قرن دوازدهم یا سیزدهم تحت عنوان 4 زیبارو، این موضوع را بیان می‌کند که حتی توانایی سرنگونی امپراتوری‌ها را دارا بودند و تصویری منتسب به وَنگ ژائوجون دیده می‌شود که در حال نگارش نامه‌ای است حاکی از درخواستش برای بازگشت به چین. البته مشهور است او چنین اقدامی هم انجام داده اما با شکست مواجه شده است. نشانه‌ای که بر روی نوشته حک شده بیانگر این است که توسط خانواده جی (خانواده مشغول به صنعت چاپ و نشر) تهیه شده باشد که در زمانه‌ی جورچِن جین – رژیمی که در قرن دوازدهم و سیزدهم بر شمال چین مسلط شده بود - فعال بودند. این نوشته در کارا-کوتو مغولستان داخلی [منطقه‌ای که در قرن دوازده و سیزده توسط تانگوتس از امپراتوری شی شیا حکمرانی می‌شد] کشف شد. کشف نوشته در این منطقه، با در نظر داشتن آن بافت تاریخی،  مدرکی است دال بر اینکه تصاویر چاپ‌شده در مقیاس وسیع در گردش بودند حتی در مناطق همسایه.

داستان وَنگ ژائوجون تا انتشارات و اجراهای زمان سلسله مینگ (1368 - 1644) شهره ماند مخصوصاً که در نسخه‌های جدیدتر ژائوجون نسبت به هان وفاداری بیشتری دارد و از سنت‌های بیگانه سرباز می‌زند. در دست‌نوشته‌ای (handscroll) طولانی نقاش کارکشته کیو یینگ (1494-1552) تصویری غنی از زندگی درباری ترسیم کرده که عواملی از روایت وَنگ ژائوجون را به خاطر می‌آورد: طرحی از یک نقاش درباری که در حال به تصویر کشیدن زنان اشرافی است. اگر بخواهیم به جزئیات شگفت‌انگیز کارِ کیو اشاره کنیم می‌توانیم حالات چهره تصویرگر و هم‌نشینان بالارده‌ای که پشت سرشان یک قاب است در کنار ظرف رنگ قرارگرفته روی میز هنرمند را مثال بزنیم. پرتره‌ای که نقاش در حال تکمیل آن است به‌خوبی ظاهر سوژه را منعکس می‌کند. گروهی دیگر از زنان کاخ‌نشین را بین 2 ستون می‌بینید که پشت سرشان آینه است که آن‌هم به‌خوبی ترسیم‌شده و تمامی افراد مستقر روی سکو کاملاً واضح هستند گویی استیج تئاتر است.

در صحنه مجاور سمت راست یکی از زنان کاخ را می‌بینیم که در حال بازرسی پرتره خودش است و آینه هم پیش روی خود می‌بیند. رفتار متقابل چهره‌ها و نگاه‌های حاضرین که گرد پرتره و قاب نقاشی‌ای که ما نمی‌بینیم هم آمده‌اند نسبت به چیزی که نقاشی شده و واقعیت ما را سردرگم می‌کند. سمت دیگر تصویر، زنانی را می‌بینیم که در حال بازی و صاف کردن یک پارچه ابریشم هستند که به طریقی دیگر سعی در نمایش فیگورهای ابتدایی در اولین سلسله‌های حاکمیتی هستیم. از دیگر مشخصه‌ها کودکان پسری هستند که در نزدیکی مادران خود بازی می‌کنند که احتمالاً نتیجه انتخاب یک همسر از طریق پرتره‌اش بوده‌اند.

ازدواج، دیپلماسی، قدرت، پرتره و پارسائی در زمانی چنان درهم‌تنیده بودند که در دیوارنگاره‌های غار 98 توافق ازدواج دومین دختر کائو با پادشاه کوتان، لی شِنگتیان در سال 934 ترسیم شده است. این پادشاه لباسی به تن دارد که نقش اژدها دارد قد بلندی دارد و با احتساب تاج روی سرش به 10 فیت (3 متر) می‌رسد. شمشیر بزرگی به کمر دارد که نماد قدرت حکومتی وی هست. چهره او این‌گونه به نظر می‌رسد که به‌طور خاص‌تری طراحی شده باشد و این از چشم‌های کشیده و بینی کوچکش مشخص است. همسرش هم تاج مشابهی به سر دارد کاملاً مشخص است جواهرات مورد استفاده او همچون همسرش باشد که هم روی تاج هستند هم به گردن دارد.

پرتره‌ها تنها به‌منظور اهداف سیاسی چون سندنگاری یا تسهیل توافقات ازدواج مورد استفاده قرار نمی‌گرفتند. شما را در ادامه به خواندن دیگر اهداف پرتره کشیدن دعوت می‌کنم. پایه‌گذار سلسله سونگ، تایزو، نقاش و پرتره‌نگار خاص دربار خود یعنی وَنگ آی را عازم نانجینگ (بعدها به جینلینگ تغییر نام داد) کرد تا به‌صورت مخفیانه تصویر 3 رهبر باقیمانده از رژیم تانگ جنوبی را ترسیم کند. سال 988 برادر پایه‌گذار سونگ و جانشین او، تایزونگ، به مو گو دیگر متخصص پرتره‌نگار دستور داد تا همراه دیگر فرستاده‌ها به منطقه ویتنام فعلی سفر کند. گو سال‌ها در آنجا اقامت داشت و پرتر‌ه‌هایی از شاه و وزرایش به تصویر کشید. سال 1053 امپراتور شینگ‌زونگ از امپراتوری کیتان لیائو، همسایه شمالی و رژیم رقیب معاصر با سونگ شمالی پرتره‌هایی از سه حاکم لیائو را برای دربار رِنزونگ امپراتور سونگ ارسال کرد و از وی خواست پرتره رنزونگ هم پس فرستاده شود. در این قسمت به این مورد اشاره می‌شود که در اختیار داشتن یک پرتره از امپراتوری خارجی علاوه بر اینکه باعث می‌شد درخواست‌هایی ازجمله دریافت هدیه یا تقاضای رده بالاتر یا پایین‌تر صورت پذیرد تصور می‌شد طلسمی برای صاحب سوژه در نظر گرفته شده و می‌تواند قدرت‌های آن سوژه را تحت تأثیر قرار دهد.